جایزه ادبی «نوروز» به «بلوای خفتگان» و «دست شیطان» رسید

 

جایزه ادبی «نوروز» که نخستین جایزه رسمی کتاب در قلمرو ادبیات فارسی در افغانستان است، در دومین دور جایزه ادبی نوروزی اش«بلوای خفتگان» و «دست شیطان» را به عنوان برندگان این دور اعلان کردند.

جایزه ادبی «نوروز» همرا با گرامی داشت روز جهانی داستان کوتاه، نشست پایانی دومین جایزه ادبی نوروز خود را با اعلام برندگان نهایی این جایزه، در لیسه استقلال کابل، پایتخت افغانستان برگزار کرد.

ادامه نوشته

واژه ها و تركيب هاي استفاده شده در تاريخ بيهقي، يگانگي و دگرگونگي امروز آن در گفتار مردم غزنين با تكيه به گويش هزاره هاي استان غزني

 

«اما غرض من آن است که تاریخی پایدار بنویسم و بنایی بزرگ بر افراشته گردانم چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند». 

در اين پژوهش تلاش شده است، واژگان و تركيب هاي كه در تاريخ بيهقي آمده اند، در گفتار امروز مردم غزنين بررسي شوند. بسيارند واژه ها و تركيب هاي كه در تاريخ بيهقي به استوار آمده و هنوز در غزنين استفاده مي شوند. برخي از اين واژگان و تركيب ها در همان معني روزگار بيهقي به كار مي روند و برخي با كمي تفاوت كار برد دارند. به طور نمونه واژه كبكبه و كرو فر در روزگار بيهقي با حشمت تمام معنا مي داده و هم از آن سپاه و لشكر در نظر بوده است. اما امروزه فقط در معني شأن و شوكت به كار مي رود. برخي از اين واژه ها ديگر آن معناي روزگار بيهقي را ندارند، مانند: كشك كه امروز در گفتار مردم غزنين از آن سنگر آوارپناه، كوته، سرايچه و خانه نيي مراد است و كوتوال كه معني نگهبان ساده را دارد. مبناي تطبيقي واژگان، گويش هزاره هاي( غرجستان) استان غزنين بوده است، زيرا هزاره ها يا غرجستاني ها، باشندگان بومي غزنين و اين واژگان به فراواني در گويش آنان وجود و كاربرد دارند، نگارنده نيز خود اهل غزنين است. ماخذ و منبع اين پژوهش سه جلد تاريخ بيهقي به كوشش دكتر خليل خطيب رهبر  است.

ادامه نوشته

 شیوه های بیان زمان در گویش هزارگی

( دکتر حفیظ الله شریعتی (سحر)

 

چکیده: گویش هزارگي از گویش‏هاي مهم و ديرينه‏ی فارسي در افغانستان است‌. اين گویش  به سبب مسایل سیاسی و جغرافیایی از دید زبان‌شناسان و پژوهشگران زبان فارسی بدور مانده است. با توجه به ویژگی دستوری و واژگانی این گویش می‏توان، زمينه‌اي جذاب و جالب براي تحليل و بررسي زبان شناسی و ادبی در آن یافت. اين گویش تاكنون دست‌نخورده باقي مانده، لذا نظام آوايي، زبانی و دستوری خود را حفظ کرده است. گویش هزارگی از شاخة زبان پهلوي شمالي و به عبارتي جزو زبان هاي كهن خراسان بزرگ است. و اينكه در نظام ساختاري‌، ريشه‌هاي گويش هزارگی‌، پهلوي شمالي و يا پهلوي اشكاني است؛ در ناحية مشرق (خراسان‌) كه عمدتاً عناصر و ویژگی های غيرفارسي ايراني يا پهلوي اشكاني را جذب کرده است. در حقیقت گویش مذكور دنبالة لهجة پهلوي شمالي يا پهلوي اشكاني است‌.(تقی خاوری، 244).


ادامه نوشته

امام حسین(ع) و قیام عاشورا در ادبیات عرفانی فارسی

(با توجه به شعر‏های حضرت مولانا و سنایی غزنوی)

دکتر حفیظ شریعتی(سحر)

امام حسین همواره مورد توجه عرفای اسلامی به ویژه شاعران عارف بوده است. از این رو، همیشه در آداب و رسوم عرفانی حضور پر رنگ داشته ‌است. در تکایا و زاویه‌های اهل طریقت، عرفان حسینی بسیار مهم انگاشته شده است. زیرا از دید عارفان امام حسین از بـعد عـرفـانى دين، دلدادگى ويـژه اى را پایه گذاشته است که اصل در آن، (صبر)، (رضا)، (تسليم)، (شوق)، (اخلاص)، (يقين)، (اطمينان نفس)، (قرب به حق)، و از اين گونه جلوه‏هاى مقدس است. کليد واژه‌هاي فهم مقام سيدالشهد حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ در مثنوي و ديوان شمس و شعرهای سنایی عبارتند از: عشق ـ عاشقي ـ شهيد ـ شهادت ـ فدايي ـ بلا ـ مرگ ـ پارسا ـ فنا ـ قا ـ خسرو دين ـ خسرو غيب ـ وصل ـ دوست ـ پيشتازان و طلايه‌دار سلوک ـ زندان ـ عاشورا ـ کربلا ـ يزيد / فراق ـ شمر ـ عزا ـ تقابل کاراکترها(شخصیت‏ها) و صفات و خصايل که با توصیف و تکریم امام همراست. از این رو، از دید عارفان اسلامی امام شهید در سايه اين تجلّى الهى، خودى نمى‏بيند و جز (او) را نمى‏شناسد و جز (پسند) او را نمى‏جويد.

ادامه نوشته

چهل دختران هزاره

(واقعیت یا افسانه)

 

درآمد

شهادت خودخواسته ‏ای چهل دختران هزاره، تلخ ترین اتفاق تاریخی در تاریخ چند صده‏ ی اخیر هزارستان است. این حادثه آن قدر دلخراش است که عده‏ای از یاداوری و نوشتن درباره آن در کتاب‏ های شان ابا جسته اند و برخی از روی عمد و برنامه ریزه شده، تلاش ورزیده اند که آن را از صحفه‏ ی تلخ تاریخ تراژدیک هزاره‏ ها حذف کنند.

در کابل وزارت معارف گویا با نامیدن مکتب دخترانه‏ ی به نام شیرین هزاره و یا چهل دختران هزاره موافق نیست.(اگر بود، دیده می‏شد) درهزارستان، هزاره ها علاقه‏ ی به یادآوری و نگهداری این حادثه‏ ی تلخ تاریخی را ندارند. همه تلاش دارند این رویداد تلخ از حافظه‏ ی تاریخی مردم هزاره حذف شود.

برخی به آشکار گفته اند و نوشته اند که شهادت و مرگ خود خواسته‏ ی چهل دخترناشاد هزاره قصه، افسانه و حکایت است. هزاره‏ ها خود این رویداد تلخ تاریخی را ساخته اند. اگر بود چرا در تاریخ افغانستان از چشم نویسندگان تیزبین(کم تعصب)!! ما به دور مانده است و کسی آن را ننگاریده است.

ادامه نوشته

کشاورزی هزارگی

 

پیشینه ی کشاورزی درهزارستان

هزارستان  یا غرجستان کهن یکی از نخستین جای‏های است که در آن با سپیده دم تاریخ  کشاورزی و زراعت آغاز گردیده است. كشاورزي يكي از شاخه هاي اصلي اقتصاد هزارستان از گذشته تا کنون بوده است. دو عنصر مهم آب و خاك پایه‏ی اصلی کشاورزی در هزارستان را تشکیل می دهد. وجود رودهای سرشار و دشت‏های گسترده‏ای ارغنداب، زمین داور، زاولستان باستانی، گستره‏ی رودخانه‏ای هیرمند و کوه‏پایه های هزاره‏ نشین(قول‏ها و ناوه‏ها) نشان از نخستین انسان هزاره دارند که به کشت و آبیاری و پرورش دام مشغول بوده اند. بودن ييلاق‏ها و دشت‏هاي سرسبز و زمين‏هاي حاصلخيز و اراضي مستعد و آب كافي نشان از منطقه اي مناسب براي كشاورزي درغرجستان و زولستان دارد. اهمیت کشاورزی درهزارستان و بالا رفتن میزان کشت و تاثیر آن در زندگی مردم به پایه ای بوده است که اقتصاد قومی و ملی را برآن استوار می دانسته اند و آن را همواره می ستوده‏اند. پادشاهان و حاکمان هزارستان و غرجستان کهن در بهره برداری از منابع طبیعی و آب و خاک و توسعه بازرگانی و کشاورزی که حیات اقتصادی کشور آن‏ها را تضمین می کرد، دلبستگی فراوان داشتند و همواره کشاورز و کشاورزان را می ستودند. جابه جایی هزاره ها به درون کوه پایه های هزاره نشین افزون بر غصب زمین‏های کشاورزی آنان، جستجوی چراگاه‌های جدید و مهاجرت دهقانی برای به دست آوردن و ساختن زمین بهتر برای کشاورزی بوده‌است. حفاری‌هایی که در حوالی جاغوری و اطراف بامیان انجام شده اند، نشان می‌دهند که هزاران سال پیش هزاره‏ها سامانه‏ی کشاورزی مانند امروز و یا کمی کهن تر داشته‌اند. نقاشی‏های غارهای بامیان، قره‏باغ، جاغوری نشان می دهند  که در حدود سه هزار سال پیش هزاره‏ها درخت  را اهلی کرده بودند و نشستن در سایه آن و برداشت محصول آن را به نیکویی می دانسته اند. بنابراین در آن زمان در هزارستان باغبانی و کشاورزی رواج داشته است. در نقاشی غارهای مناطق مختلف هزارستان درختان از نظر قد مساوی و روی خطوط موازی کشت شده اند و با چرخ چاه‌های عظیمی که به وسیله گاو چرخانده می‌شدند، آبیاری می‌شده اند. از میوه‌های مهم آن دوره که در نقاشی ها آمده اند: انگور، سیب، زردالو را می‌توان نام برد.

ادامه نوشته

نوروز در ادبیات شفاهی مردم هزاره

 

برای هزاره­ها که در مرکز افغانستان زندگی می­کنند، نوروز شادی و کارآفرینی را برای کوهستان­های سرد هزارستان به ارمغان می­آورد. مردم هزاره مانند دیگر مناطق کشور از اواخر زمستان، با خانه تکانی و فراهم آوردن خوراک و پوشاک نوروزی، خود را برای استقبال از نوروز آماده می­کنند. در روزعید بیشتر مردم  لباس­های نو و تازه می­پوشند و به دید و بازدید و زیارت آرام­گاه­های بستگان و بزرگان می­روند. مهمانان با شیرینی­های سنتی پذیرایی می­شوند. گندم سبز(سمنک) برای حلوای عیدی روی برنده ی اکثر خانه ها دیده می شود.

ادامه نوشته

آداب و رسوم خواستگاری و ازدواج در هزارستان

 

آداب ازدواج و خواستگاری

اوال آمد بیو بیری اورده / کمر باریک از جاغوری اورده

کمر باریک کمر شی تال وری یه / چیمای شی گرگ قد مال وری یه

 

مراسم ازدواج در هزارستان آداب و رسوم متنوع و خاصی دارد. به‌طوری كه هنوز گذر از آن سخت می نماید. مراسم ازدواج باید بر طبق اصول ویژه ای برگزار شود. این مراسم در هزارستان دارای مراحل گوناگون است که به برخی از آن ها اشاره می شود. خواستگاری، نامزدی و شیرینی‌خوری، میهمانی، خانه بلتی، تهیه جهیزیه و انجام خرید عروسی، جهازبران، پهن کردن سفره عقد و پخش شیرینی، خواندن خطبه عقد، خینه کدو- حنابندان، جشن عروسی، پایوازی- پاگشا از جمله ی این مراحل گوناگون اند. البته نباید رسم های نسل جدیدتر را مثل تهیه کیک عروسی، فیلمبرداری، تزیین ماشین عروس و رفتن به ماه عسل را از یاد برد که در گذشته رواج نداشته است.

شكل گيري پيوند زناشويي در هزارستان داراي مراحل و آداب خاصّي به قرار زير است كه امروزه تنها برخی از آن ها بر جاي مانده است.

ادامه نوشته

سوزن دوزی هزارگی

یکی از ظریف‌ترين هنر‌های دستی زنان هزاره سوزن دوزی است که طی آن تمام یا قسمت اعظم پارچه از کوک و بخیه‌های رنگین پوشیده می شود. سوزن دوزی، قلاب دوزی، ملیله دوزی، خامگ دوزی، پته دوزی و دیگر انواع سوزن دوزی هزارگی از صنایع دستی مهم هزارگی اند. این صنعت دست هزارگی به طرز زيبا و تحسين برانگيزي توسط زنان و دختران جوان توليد مي‌گردد. در مورد سابقه‌ی تاریخی این دوخت متاسفانه اطلاع چندان زیادی در دست نیست و آن چه که مسلم است این است که این دوخت از صد‌ها سال قبل تقریبا در میان مردم هزاره رایج بوده است. بر اساس شواهدی از دوره ی غزنویان و به خصوص دوره ی تیموری این هنر در هزارستان از رواج کامل بر خوردار بوده است. آثار به دست آمده از خاکریز جاغوری گواه بر این باور است.

ادامه نوشته

صنایع دستی هزارگی

صنايع دستي مجموعه‌اي از صنايع هنري و سنتي هزارگی شامل انواع سوزن دوزی، بافته‌های سنتي‌، بافته‌هاي داري مانند پلاس و گلیم، پوشاك سنتي مانند انواع برگ و جوراب های پشمی‌، آثار چرمي و كاغذي‌، انواع کفش های سنتي مانند کیرو، چپلی، هنرهاي چوبي و تالی‌، کوزه گری، هنرهاي فلزي مانند زیور و زرینه های عروس و داماد و هنرهاي سنگي، لباس های محلی، پای‌پوش‌های سنتی مانند چارق دوزی، پوستین دوزی؛ عروسک بافی، مجسمه‌های محلی، قلاب بافی و مانند آن می شوند كه با محوريت هنر محلی و ذوق و تراوش ذهنی و زيباشناختي هزارگی بافته و دوخته می شوند. این صنایع دستی با بهره‌گيري از مواد اوليه و قابل دسترس و بومي به كمك دست و ابزار مورد نياز و با كاربري در زندگي فردي و جمعي توليد می شوند که ريشه در تاريخ كهن مناطق هزاره نشین دارند.

ادامه نوشته

آيين های سوگواري در هزارستان

 

از آن جا كه مردم هزاره مردمی مهربان و غمخوار هستند، به محض از دست دادن عزیزی از اقوام، برای دلداری و تسلی خاطر بازماندگان به خانه آن ها می روند و با تمام وجود به همدردی و عزاداری می پردازند. طبق سنت قدیمی هزارستان، اقوام درگذشته در پرداخت هزینه های مراسم فاتحه گیری از اول تا سوم، هفتم و چهلم به بازماندگان متوفی كمك مالی می كنند و تا جایی كه در توان دارند به بازماندگانی درگذشته یاری می رسانند.

ادامه نوشته

جایگاه بارداری و زایش در فرهنگ شفاهی مردم هزاره

 

به دنیا آوردن نوزاد و زایش در روستاهایی هزارگی، از اهمیت و جایگاهی بالایی برخوردار است كه بی شك مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد. بارداری و زایش در هر منطقهای از هزارستان آداب و رسوم متنوعی دارد که مهم ترین آن ها چنین اند.

 

ادامه نوشته

آیین های باران خواهی در هزارستان

كشاورزي و دامداري در بیشتر مناطق هزارستان اساس زندگي معيشتي مردم را تشكيل مي دهند. و آب، به عنوان محور توليد در اين مناطق، نقش حياتي دارد. اساس معیشت و کشاورزی در هزارستان بر پایه آب است، بنابراین کم و یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد می کند. هزاره ها وقتی دچار کمبود آب بشوند، مراسم خاصی را به جای می آورند تا خداوند دعای آن ها را مستجاب کرده و  باران بفرستد. آیین های طلب باران از جمله آیین های محلی بسیاری از مناطق کم آب هزارستان است. در این سرزمین اگر بارش باران با تأخیر روبه رو شود، مردم دست به دعا برمی دارند و آیین ها و مناسكی را برای باریدن و تسخیر این عنصر طبیعی انجام می دهند.

ادامه نوشته

مکتبخانه های هزارگی

 

مكتبخانه نمایانگر طرز تفكر، دانش تربیتی و نشانده هنده ی چگونگی آموزش در هزارستان است. روحانی های محل در این مکتبخانه ها برای باسواد کردن(آموزش زبان فارسی و عربی) هزاره ها اقدامات مؤثری انجام داده اند. دختران و پسران هزاره به صورت مختلط در این مکتبخانه ها درس های زمستانی و تابستانی مانند: پنج سوره(قاعده ی بغدادی) قرآن، پنج کتاب، دیوان حضرت حافظ، نصاب الصبیان، صرف میر، هدایه، مراح، سیوطی و... را فرا میگرفتند و سپس برای ادامه تحصیل به شهرهای پیرامون میرفتند. این مکتبخانه ها بیشتر در یکی از اتاق های مسجد تشکیل میشدند.

مكتبخانه های قدیم هزارگی، پایه و ریشه مکتب های جدید است که امروزه به دست فراموشی سپرده شده اند. شناخت این ریشه ها، شناخت شاخه ی بزرگی از فرهنگ گذشته و دانش نیاکان هزاره هاست که تا دو سه نسل پیش تنها كانون آموزش اجتماعی آنان بوده اند، از این رو مجموعه های از حال و هوای جامعه و آداب و سنت های گذشته ی هزاره ها، در آن انعکاس یافته اند.

ادامه نوشته

آیین های سوگواری مذهبی هزارگی

(دهه ی محرم- تاسوعا، عاشورا و چهلم)

یکی از با شکوه ترین مراسم های مذهبی و آیینی که در هزارستان برپا می شود، عزاداری برای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدا ... الحسین (ع) و خاندان و یاران پاکش است. مردم هزاره به این ایام سوگواری و عزاداری عمومی دا روز محرم (دهه محرم) می گویند. دیرینگی هزارستان و پایبندی مردم هزاره به اعتقادات دینی، مذهبی و مردمی باعث شده است که آنان آداب و رسوم آیینی خود را حفظ کنند و میراث کهن مذهبی نیاکان شان را به عنوان گنجینه ای به یادگار داشته باشند. یکی از این آیین های دیرینه و مذهبی مراسم عزاداری در ماه محرم است که جنبه ی عمومی در هزارستان دارد. مراسم عزاداری برای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدا ... الحسین (ع) و خاندان و یاران پاکش در هزارستان از اهمیتی بالایی برخوردار است. از این رو، مردم هزاره مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی را همواره با شکوه برپا می دارند.

ادامه نوشته

نذرهای هزارگی

هزارستان با بیش از هزاران سال قدمت مملو از پتانسیل‌های سنتی است. مردم این دیار پس از گذشت هزاران سال هنوز جذب مدرنیزه به شکل ویرانگر آن نشده‌اند، به همین خاطر است که همچنان نذرها، جشن‌ها، عادات و رسم‌های اجتماعی و سنتی در این سرزمین به قوت خود باقی اند. هزاره ها برای مراسم و آئین‌های بومی سرزمینشان ارزش خاصی قائل هستند.

ادامه نوشته

به دکتر حفیظ  و غربت تمام نشده نی اش

این غزل را به دکتر حفیظ وغربت تمام نشدنی اش ،تقدیم می کنم.

اگر سفرنامه ایشان را خوانده باشید مثل من غصه می خورید از اینکه جناب دکتر حتی در زادگاهش غریب است.

به تعداد ” ردیف ” این شعر” زبانم لال ” را در ته دلم فریاد کرده ام . حفیظ جان برای نوشتن وسرودن گوشه ی از رنجهای مردم اش، به عمر صدساله نیاز دارد که برایش آرزو می کنم.

زعیش ونوش جهان بی نصیب می میری

غریب زاده شدی و غریب می میری

 نوشته ای که جهان تلخ بوده درکامت

نوشته ای که به شکل عجیب می میری

نبوده در سر تو فکر هیچ حوایی

نگفته ای سخن از طعم سیب می میری

 شکوه سادگیت را جهان نمی فهمد

شبیه خنده ی خود دلفریب می میری

 

کسی نبوده به فکرت، علاج درد تورا

بدون آنکه بفهمد طبیب می میری

 حفیظ ! شاعر رنج هزارساله ی من

غریب زاده شدی و غریب می میری

 

نوشته شده در تاریخ ۳۰ / میزان / ۱۳۹۰ توسط: علی مدد رضوانی

 

ادامه نوشته

زبان زرگری هزارگی

زبان زرگری هزارگی


زبان زرگری هزارگی زبان زرگری (گ، آ، ز، ا)،[ زَ ن ِ زَ گ َ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) است که در ماهیت زبانی خویش، زبان نیست بلکه زبان گونه است که جمعی از همصنفان، همسالان و گروهی از مردم یا یک گروه اجتماعی هزاره، در گذشته تحت شرایط خاص زمانی مانند: هجوم بیگانگان و یا حملۀ حاکمان جور به هزارستان به کار می بردند. اینان قرار گذاشته بودند، طوری با هم حرف بزنند که دیگران نفهمند.
زبان گفتاری هزارگی که عده ای از کسبه کاران و اصناف بازاری یا عده ای خاصی از مردم هزاره آن را ساخته اند. هدف آنان صحبت کردن به شیوه بوده است که دیگران متوجه مقاصد آنان نشوند. امروز این شیوه گفتار یا زبان پنهان هزارگی هنوز گویندگانی دارد و نوجوانان هزاره آن را به درستی گذشته به کار می برند. هزاره ها در این زبان نوعی کدگذاری به آواهای واژگان می دهند که با آواهای اصلی متفاوت می نمایند.

ادامه نوشته

تقويم هزارگی

تقويم هزارگی
(گاهشماری، نجوم و ستاره شناسی)

گاهشماری هجری خورشیدی
گاهشماری هجری خورشیدی هزارگی یا تقویم هجری شمسی بر پایهٔ تقویم جلالی با مبدأ هجری است. این گاهشماری از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شده است و براساس تقویم جلالی (دقیق‌ترین تقویم جهان) سرآغاز آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این تفاوت که مبدأ آن هجری است. این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است. که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روزه (کبیسه) می‌باشد. هر سال دارای ۴ فصل با نام‌های بهار، تابستان، خزان- پاییز، و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریبا ۴ هفته و هرهفته ۷ روز با نام‌های شمبه، یکشمبه، دوشمبه، سه‌شمبه، چارشمبه، پنجشمبه و جمعه دارد.

ادامه نوشته

با احترام تقدیم به حفیظ الله شریعتی شاعر رنج  و افغان

به حرمت هفت سال دوستی شاعرانه

 

به هزار راه مانده چشمم

و تو تنها از یکی راه می آیی

عدل از همان بی راهه ی همیشگی

-

من چار هزار ساله غمی هستم

تو هفت هزار ساله شرابی

شوخی است پیش تو نالیدن از جفای فلک

*****

- این شعر را دوست دیرینه ام مهدی جلیلی از ایران نوشته است. او عزیز بی بدیل من است. براستی اگر او نبود من اکنون نبودم. خدایش او را با سارایش برای من و ما نگهدارد.

کهن میراث های در باد

 (غارها، غارنشینی ها،کتیبه ها، غارنوشته ها، نقاشی های دیواری از جیغتو غزنی تا جاغوری)

در نخستین قرن های هزاره اول پس از میلاد، هنگامی که بامیان بخشی از امپراتوری بزرگ بودایی- کوشانی های هزاره بود، غزنی و اطراف آن بر اساس شواهد تاریخی از پایگاه های اصلی بودایی های هزاره در افغانستان امروزی بوده است. انتشار دین بودایی از خواستگاه اصلی آن هندوستان به طرف شمال، یعنی آسیای مرکزی و افغانستان امروزی، در امتداد مسیرهای که بازرگانان و سربازان امپراتوری کوشانی از آن ها استفاده می کردند، به طور گسترده، گسترش یافت که آثار فراوان از آن دوره در اطراف غزنی و شمال آن از جیغتو تا جاغوری پراگنده اند. مطالعات پراگندۀ باستان شناسی، تاریخ برخی از نقاشی های دیواری و غار نوشته های این منطقه را به اوایل قرن پنجم میلادی می رساند. آزمایش رادیوکاربن تاریخ مجسمه ها، کنده کاری غارهای لومان، الیتو و نی قلعه را که به تازگی انجام گرفته تقریباً به ٥٠۷ پس از میلاد نشان می دهد.

ادامه نوشته

گیاه شناسی هزارگی

بخش چهارم

درختچه و درختان هزارگی

زیربیرگ: درختچه است سپید رنگ با برگ های سوزنی که میوه سرخ رنگ آن برای دردهای درون و شکم دردی نافع است.

ایرغی: درختچه است سیاه رنگ با برگ های سوزنی و نیمه پهن که میوه سرخ رنگ آن خوش مزه است.

دوری: نوعی درخت بید است.

شیلبی: درختچه است سپید رنگ با برگ های سوزنی که میوه سرخ و سبز رنگ آن برای دردهای درون و شکم دردی نافع است.

ارر: ارر- نوع سپیدار است.

ادامه نوشته

گیاه شناسی هزارگی

بخش سوم

موندوک راف: راف با قد کوتاه تر.

جنگل راف: راف با قد بلند.

دنگر: همان راف است.

سرخ شیلبید- ترکیشی: بوته است سرخ رنگ با برگ های سوزنی دارای گل های سرخ و زیبا که از آن به عنوان علف گیاهی استفاده می شود.

صید: بوته است سبز رنگ با برگ های پهن و کمی سوزنی که از آن به عنوان سبزی استفاده می شود

ادامه نوشته

نام شناسی گیاهان هزارگی

نام شناسی گیاهان هزارگی

بخش دوم

در روزگاری نه چندان دور گیاهان در حیاط خانه و زندگی عمومی هزاره ها جایی امن برای زیستن داشتند و گل ها و گیاهان مصنوعی، پلاستیکی، چینی و ... جایی در زندگی آنان باز نکرده بودند. روزگاری، سرگرمی و دل مشغولی هزاره ها زمین های پر از گیاهان رنگارنگ و گل و گلدان ها بودند. آب دادن، حفاظت و چیدن برگ های گیاهان اهلی و وحشی بخشی از زندگی و روزهای خوش آنان را تشکیل می داد. انتظار نشستن برای بهار و فصل روییدن گل و گیاهان بخشی از زندگی آرام هزاره ها بود. حضور گل و گیاه در فضای مسکونی آنان بستر بسیار مناسبی برای آرامش روح و روان آنان ایجاد می کرد. اما امروزه هزاره ها با گذشته های زیبای طبیعی شان فاصله گرفته اند. ترس آن می رود که دیر نه زود با این زیبایی های دیرساله خدا حافظی کنند.

ادامه نوشته

گیاه شناسی هزارگی

گیاه شناسی هزارگی

بخش نخست

گیاهان در فرهنگ شفاهی مردم هزاره

در باورهای شفاهی مردم هزاره گیاهان به روان آدمی آرامش می دهند و جهت تلطیف روح و روان وی نیکو اند. آنان باور دارند که کاشتن و داشتن گل و گیاه باعث برانگیخته شدن احساس شادی، آرامش و طراوت، مثبت اندیشی و دوری از غم و اندوه می شود. به باور هزاره ها گل های با رنگ ملایم- صورتی، سفید، بنفش و... حس شخص را به سوی احساسات آرام سوق می دهند و گل های با رنگ های گرم و تند- قرمز، زرد، نارنجی و... حس او را به سوی هیجان و سرزندگی پیش می برند.

ادامه نوشته

کاغذ سپر نموشه

 

از تهران به هرات

از تهران با قطار به خواف آمدم. از خواف تا تایباد نود کیلومتر است. از تایباد تا مرز  15 کیلومتر دیگر که نوار مرزی افغانستان و ایران را تشکیل می دهد. ساعت هشت از مرز گذشتیم. دو طرف مرز پر از قطار ماشین های اند که مواد مصرفی به افغانستان و دیگر کشورهای هم مرز می برند. برخورد مردان اداری ایران نسبتا آرام  است و گاهی فقط با سوظن که از فن شریف انسان های جهان سوم اند به مراجعه کنندگان می نگرند. مرزداران افغانستانی کاری به کار ما ندارند و فقط رفتار سربازان بیش از حد خشین اند. خشونت در جامعه  سربازان و بیشترینه مردم وطنم بومی است و با آن غریبه نیستم. وقتی در کنار جاده منتظر ماشین اسلام قلعه می مانم، سربازی با پرتاب سنگ که یکی به شدت به خشکی پایم برخورد می کند من را به سمت ترمینال ماشین های هرات راهنمایی می کند. در ایستگاه ماشین های هرات راننده از پالهنگم می گیرد و به زور من را به سمت ماشینش می کشاند و به فرمان می فرماید که یک نفر جا در ماشینش برای من دارد. وقتی به ماشینش نگاه می کنم از تعجب شاخ در می آورم. هفت مسافر در ماشین پیش از من نشسته اند. من مسافر هشتم ماشینم. ماشین بیشتر از چهار نفر ظرفیت ندارد. با فشار من را وارد ماشین می کند و با سرعت تمام به سمت اسلام قلعه راه می افتد. من و پنج نفر دیگر در عقب ماشین نشسته ایم و از فشار بی جایی بدنم به شدت درد می گیرد. خاک و باد امان همه را می برد و زوزه های بی امان باد و خاک با طوفان گاه به گاه، ماشین را از جاده منصرف می کند ولی گزندی به ما نمی رسد. باید 120 کیلومتر را بپیماییم تا به هرات برسیم. استخوان هایم به شدت درد می گیرد و نفس هایم از تنگی جا به شماره می افتد. هیچ کس چیزی نمی گوید. آرام و به سختی نفس می کشم و پایان راه را انتظار می کشم.

ادامه نوشته

شیوه های بیان زمان در گویش هزارگی

 

چکیده: گویش هزارگي از گویش هاي مهم و ديرينة فارسي در افغانستان است‌.

در این نوشته تلاش شده با توجه به ویژگی های گویش هزارگی شیوه های بیان زمان در گویش هزارگی به بررسی و توصیف گرفته شود که با فارسی رسمی متفاوت می نماید و نشان از دیرینگی و طبیعی بودن این گویش دارد.

کلید واژه ها: گویش هزارگی، هزاره، فارسی دری، گویش، کهن واژه ها، زمان، فصل های سال، ماه، ساعت.

شیوه های بیان زمان

عبارت های کلی زمان

قیدهای مانند امرز و آلا(حالا) و حرف اضافه های مانند (پیش ازو، پیش، ازو پیش و قبل ازوباد(بعد) و در) عبارت های کلی زمان را نشان می دهند.

 

ادامه نوشته

یاد روزها...

همه سر پا استاده بودند و مجری جلسۀ دفاع از رسالۀ دکتری ام(بررسی و توصیف گویش هزارگی) خواند: داوران و استادان شامل راهنما و مشاوران با رای اکثریت حفیظ الله شریعتی را با درجه عالی در این مرحله فارغ تحصیل اعلان می کنند و دکتر شدن وی را به وی و دوستان شان تبریک می گویند. امیدوارند که  مصدر خدمتی برای زبان فارسی و مردم عزیزش گردد. دلم فرو ریخت. دور برم خالی بود نه خانواده ام بود و نه فامیل های دور و نزدیکم، یادم آمد که بیست سال است از خانواده ام دورم و بیست سال است که به دوری هم عادت کرده ایم. در عادت کردن راز عجیب است که همه چیز را عادی می کند. نمی دانم این بیست سال چگونه گذشت. یک عمر، بیست سال، اما پر از فراز و نشیب، پر از سختی ها و مرارت ها، پر از شادی ها و هیجان ها. راستی زندگی حس عجیب است که کمدی هایش بیشتر از تراژیک هایش است. فکر می کنم زندگی با تمام تلخی ها و شیرینی هایش زیباست اگر چند تلخی هایش بی پایان است آن هم برای یک هزاره با هویت افغانستانی.

ادامه نوشته

بررسی و توصیف گویش هزارگی

 (در جلسه دفاع از رساله دکتری حفیظ الله شریعتی - سحر)

 

جلسه دفاع از رسالۀ دکتر حفیظ الله شریعتی (سحر) داوطلب احراز درجه دکتری به عنوان بررسی و توصیف گویش هزارگی افغانستان در دانشکدۀ ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی تهران ساعت دو روز دوشنبه تاریخ  20/4/90 با حضور تعدادی از اعضای علمی و جمعی از دانشجویان و علاقمندان افغانستانی و ایرانی در محل سالن شهید مطهری دانشکده تشکیل شد. استادان راهنما، مشاور و داور به شرح زیر بودند:

استاد راهنما: دکتر اورنگ ایزدی- استاد و متخصص زبان شناسی و ادبیات ایران باستان.

استاد مشاور: استاد دکتر عباس علی وفایی- نسخه شناس، استاد ادبیات و متخصص دستور، رییس دانشکده ادبیات و زبان های خارجی.

استاد مشاور: استاد دکتر گلناز مدرسی قوامی-  زبان شناس و متخصص آواشناسی.

استاد داور: دکتر سرور مولایی استاد شناخته شده و مسلم ادبیات فارسی و آشنا با گویش های افغانستانی. مولوی شناس و استاد متن های کهن.

استاد داور: استاد دکتر مست علی پارسا، استاد ادبیات فارسی و دستور شناس و آشنا با گویش های خراسان بزرگ. رییس گروه دانشکده ادبیات فارسی علامه طباطبایی.

ادامه نوشته

گویش هزارگی و سخن حضرت مولانای بلخ

(تبیین نظریۀ بومی بودن هزاره ها)

 

ویژگی های گویش هزارگی

گویش هزارگی ادامه پهلوی اشكانی یا یکی از لهجه های این زبان باستانی است. اشكانیان خود اهل خراسان بزرگ بودند و زبان خراسان یعنی هرات، بلخ، هزارستان، بخارا و ثمرقند، نساء و ابیورد، توس و مرو و... را با خود به تیسفون بردند و فارسی دری صورت تحول یافته این زبان است. دلایل دیگر نیز این نكته را تأیید می كند و آن اینكه در فارسی دری و همین طور گویش هزارگی واژه هایی هست كه خاص زبان پهلوی اشكانی است و در پهلوی ساسانی به كار نمی رفته اند. مهمتر از همه در زبان دری و گویش هزارگی واج های ژ و غ هست كه در پهلوی اشكانی بوده و در پهلوی ساسانی به كار نمی رفت (البته بعدها به صورت واجگونه به كار می رفته نه واج). کتیبه سرخ کوتل بغلان که در عصر اخلاف کنیشکا در سده دوم میلادی (۱۶٠ م) نوشته شده است واژه هایی که در آن آمده شکل متحول زبان پارتی و نزدیک به زبان پارسی دری و گویش هزارگی را می نماید. و از سوی دیگر ریشه واژه های آن به اوستا می رسند که در گویش هزارگی نیز نمونه های دارد؛ مثلاً  مه = بزرگ، که مه در گویش هزارگی  همان من است که بزرگی طرف را می رساند. زیرا تا طرف خود را بزرگ نپندارد مه – من نمی گوید.  لیز = دژ، بگ لنگ = بغلان، شا = شاه، که در گویش هزارگی هم شا می گویند: مبارک شا به جای مبارک شاه. نامه برگ = نامور، که درگویش هزارگی هم نامه برگ (نام- ابر- ک) گفته می شود. چنانچکه مردم لومان در جاغوری پسوند ناشناختۀ ک را بسیار به کار می برند. چنانچه می گویند: بردک، خوردک، کردک که باید یکی از پسوندهای کهن هزارگی و زبان پارتی باشد. کرد = کردن، هزاره ها نیز به جای کردن کرد به کار می برند. ساختن که در هزارگی نیز چنین است و ... همین طور کتیبه های جغتو، ارزگان و ناوور نیز به گویش هزارگی بسیار نزدیک کتابت شده که ریشه های بسیاری از واژگان، دستگاه آوایی و دستوری آنان به گویش هزارگی نزدیک اند.

ادامه نوشته